نـــم نـــم ِ آفتـاب
بسم الله...
دو-سه سال پیش ، کتاب سرلوحهها _رضا امیرخانی - را میخواندم به فصل پیامبر بشاگرد رسیدم نه یک بار نه دوبار بارها خواندم!
شخصیت او برای ِ من نه تنها عجیب بود بلکه در این زمان دست نیافتنی نیز بود.
از زحمات ُ خودگذشتی هایش مبهوت شدم!
از صبوریاش و مرد ِ خدا بودنش!
آن زمان کتاب را به دوستانم امانت میدادم پیشنهادم اول از همه خواندن بخش ِ نگارش شده در مورد حاج عبدالله والی بود!
الحمدالله این روزها ، حاج عبدالله والی دارد شناخته میشود .
امیدوار باید بود به آیندهای که جوانانش الگویشان و دغدغهشان "حاج عبدالله والی باشد
*حاج عبدالله یکبار حضرتِ امام را دیده بود. خودش نیمهشبی برایم اینگونه میگفت:ما از جهاد آمده بودیم بشاگرد و بشاگردی شده بودیم. آمده بودند رفقا که عبدالله! الان جادهسازی در جنگ مهمترین کار است. کلی شهید میدهیم به خاطرِ نداشتنِ جاده… جهاد امروز در جنگ است نه در بشاگرد… (میدانستم که به او لقب داده بودند بزرگترین جادهساز!) من چارشاخ گیج مانده بودم که چه کنم. از طرفی جنگ بود و از این طرف هم بشاگرد. رفتیم خدمتِ حضرتِ امام. ما وقع را هنوز کامل عرض نکرده بودیم که ایشان فرمودند: “احتمال نمیدهی که یکی از یارانِ امام زمان در منطقهی بشاگرد باشد؟ جبههی شما همین بشاگرد است... (سرلوحهها)
پیامبر بشاگرد سرلوحه ها و گفتههای سهیل کریمی را از دست ندهید
Design By : Pichak |